جنگ و صلح

اشتباه از ما بود که خواب سرچشمه را در خیال پیاله می دیدیم

جنگ و صلح

اشتباه از ما بود که خواب سرچشمه را در خیال پیاله می دیدیم

آماده شدن اسراییل برای بازی « مرگ و زندگی»

عاقبت  لفاظی های مقامات دو کشور ایران و اسراییل منطقه را در آستانه بحرانی جدی قرار داده است بحرانی که می رود تا منطقه را در آستانه یک جنگ قرار دهد.فعلا مقامات سیاسی در دو جبهه به رجز خوانی مشغولند و استراتژیست های دو طرف با جدی گرفتن این رجز خوانی ها سرگرم طراحی جنگ هستند.

در ایران آمادگی برای مقابله با هرگونه حمله نظامی از سوی مقامات نظامی کشور اعلام می شود و حتی در راستای آمادگی جنگی «گورهایی برای دفن سربازان دشمن » در مرزها حفر شده است و در اسراییل جنگ سالاران بلندگوی سیاست شده اند. 

گزارش زیر خلاصه شده سخنان فرمانده پیشین نیروی هوایی اسراییل است .

ژنرال الیاهو، بنا بر سابقه جنگ خلیج فارس برآورد کرد که در جنگ بعدی، ایران و سوریه ممکن است بین 250 تا 300 موشک دوربرد (شهاب و اسکاد) به اسرائیل شلیک کنند و حدود پنج هزار موشک میان‌برد دیگر نیز از لبنان شلیک شود.

فرمانده پیشین نیروی هوایی اسرائیل، با اشاره به واکنش شدید ایران به هرگونه تعرض اسراییل  پیش‌بینی کرد، در این صورت مواضع اسرائیل از چهار جبهه ایران، سوریه، فلسطین و لبنان هدف قرار خواهد گرفت.

به نقل از «هاآرتص»، ژنرال «ایتان الیاهو»، فرمانده نیروی هوایی اسرائیل از سال 1996 تا 2000 در سخنرانی این هفته خود به دو مسأله مهم پرداخت: یکی سناریوهای گوناگون جنگ آینده و دیگر آن که چه تعداد موشک از ایران، سوریه و لبنان در صورت جنگ به اسرائیل شلیک خواهد شد.

وی در این سخنرانی به تغییرات دکترین امنیت ملی اسرائیل همراه با تغییر ماهیت جنگ‌‌ها، تکنولوژی و تهدیدات دیگر کشورها اشاره کرد.

این انجمن از اعتبار بسیار زیادی برخوردار است، اما به علت ارتباط شماری از آنها با ساختار دفاعی اسرائیل با محدودیت‌هایی در بیان دیدگاه‌ها روبه‌روست .

ایتان بن الیاهو با تبیین دکترین دفاعی اسرائیل در دهه 1950 عنوان کرد که در آن زمان این دکترین متمرکز بر جنگ با دو یا سه جبهه همزمان بود: مصر، سوریه و اردن.

الیاهو گفت: توپخانه حزب‌الله در جنگ دوم لبنان دارای حدود چهارده هزار موشک بود که حدود 4200 عدد آنها از جمله حدود دویست موشک میان‌برد شلیک شد. نیروهای هوایی اسرائیل نیز 11870 عملیات را در جریان 33 روز جنگ انجام داد که میانگینی برابر با 340 مورد در روز بوده است.

وی آفزود: در جریان این تحرکات،‌ اسرائیل موفق به نابودی 93 پرتاب‌کننده موشک شد که پنجاه دستگاه آنها در روزهای ابتدایی و بنا بر اطلاعات پیشین بود و 33 پرتاب‌کننده ساده موشک هم در جریان عملیات «روش شکار» (جستجوی هواپیماها برای یافتن اهداف) نابود شدند.

بنا بر برآوردهای وی، اسرائیل در جنگ بعدی باید برای سناریوهای زیر حاضر شود: 1ـ یک جبهه از سه جبهه؛ 2ـ حمله به دشمن در یک جبهه، 3ـ‌ مهار جبهه فلسطین؛ 4ـ واکنش دوربرد (ایران).

ژنرال الیاهو، بنا بر سابقه جنگ خلیج فارس برآورد کرد که در جنگ بعدی، ایران و سوریه ممکن است بین 250 تا 300 موشک دوربرد (شهاب و اسکاد) به اسرائیل شلیک کنند و حدود پنج هزار موشک میان‌برد دیگر نیز از لبنان شلیک شود.

برای ردیابی یک موشک دوربرد، دو ردیاب به طور میانگین و حدود پانصد تا هفتصد موشک مورد نیاز است. به علاوه، اسرائیل باید حدود دویست موشک ردیاب دیگر را نیز به طور ذخیره نگه دارد. برای نابودی موشک‌های میان‌برد، اسرائیل اساسا نیازمند نیروهای زمینی است.

اسرائیل باید برای جنگی حاضر شود که حدود بیست روز طول می‌کشد. در برابر سوریه، اسرائیل باید با رسیدن به برتری هوایی و نفوذ زمینی به موشک‌ها و سایت‌های پرتاب‌کننده آن و دیگر اهداف استراتژیک حمله کند.

وی گفت: در برابر لبنان، اسرائیل دارای برتری هوایی است و تنها باید بر حمله هوایی به موشک‌های میان‌برد و حمله زمینی علیه موشک‌های کوتاه‌برد متمرکز شود.

در جبهه غزه، تهدید موشک‌های قسام و خمپاره‌ها، محدود، طاقت‌فرسا و غیر مستقیم است و واکنش به آنها باید اصولا مبتنی بر ایجاد پناهگاه برای غیرنظامیان و توسعه سیستم‌های هشداری باشد که قادر به شناسایی موشک‌های شلیک‌ شده هستند. حمله زمینی به نیروهای قلسطینی هم باید مورد توجه باشد.

فراتر از همه اینها، اسرائیل باید اولویت خود را به پیشرفت روش‌های مبارزه با تهدیدات شیمیایی و اتمی اختصاص دهد.

سابقه جنگ اعراب و اسرائیل

تا حدود سال 1973 و وقوع جنگ «یوم کیپور»، بودجه نظامی حدود سی تا بیست‌وپنج میلیارد برای خرید هواپیما، خودروهای نظامی و چند کشتی با تأکید بر وجود تنوع و انعطاف نظامی بود.

بنا بر دکترین امنیت، روند شکست دشمن مبتنی بر سیستم‌های تسلیحاتی بود که باعث غافلگیری دشمن شده و در زمین دارای تحرک و قابلیت نوآوری باشد.

در هوا این استراتژی مبتنی بر ایجاد امکان حمله و نابودی اهداف دشمن و پیروزی در نبردهای هوایی و توانایی هدف قرار دادن موشک‌های زمین به هوا بود.

جنگ «آتریشن» (1968 ـ 1970) و جنگ یوم کیپور، این مفاهیم پایه‌ای را از بین برد.

اعراب دو درس مهم را در جنگ‌های شش روزه گرفته بودند. آنها هواپیمای خود را در آشیانه‌های زیرزمینی پنهان و موشک‌های ضد هواپیما خریداری کردند که در نتیجه آن، نیروی هوایی اسرائیل، متحمل ضربه سختی شد و حدود صد هواپیمای خود را از دست داد. پس از آن، تلاش برای نابودی با طرح‌هایی موشک‌های زمین به هوا و تحریک هواپیماهای دشمن به پرواز بود.

نیازهای جدید منجر به افزایش 15 تا 20 درصدی بودجه دفاعی و رسیدن آن به 35 تا چهل میلیارد دلار شد، اما از پایان دهه 1980 و به ویژه پس از جنگ خلیج فارس در سال 1991 که در آن عراق چهل موشک اسکاد را به اسرائیل شلیک کرد، اسرائیل با تهدید دیگری روبه‌رو شد: آورده شدن جبهه جنگ به داخل، کاهش زمان هشدار تا زمان حمله و سلاح‌های غیر متعارف شیمیایی و اتمی.

برخی از این تهدیدات در زمان جنگ دوم لبنان، بروز جدی‌تری یافت. در نتیجه، اسرائیل مجبور به افزایش چشمگیر بودجه به پنجاه میلیارد دلار و به روز کردن دکترین دفاع ملی خود برای سناریوهای احتمالی جنگ با کشورهایی مانند ایران، سوریه، لبنان و همچنین تروریسم با ابعادی استراتژیک شد.

 

نظرات 1 + ارسال نظر
حمید جمعه 14 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 11:52 ب.ظ

اصلا خوشم نیامد

اوضاع آنگونه که خوشمان بیاید یا نیاید به پیش نمی رود . وقایع در حال حاضر به صورت اتوماتیک و توسط جنگ سالاران پیش می رود مگر اینکه مسئولانه دست به اقدام زنیم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد